... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند

ساخت وبلاگ
پنج شنبه هفته قبل طبق عادت دورهمی که ماهی یکبار داریم رفتیم خونه باغ یکی از بچه ها که این ماه نوبته اون بود شام درست کنه و ما مهمونش باشیم.یه جمع 14 نفره ایم. شب طبق عادت من از وسط مهمونی رسیدم که برقا خاموش بود و بزن و برقص بعد از مستی. مثل همیشه چند تا استکان ریز خوردم که سرم گرم باشه چون این حالت رو دوست دارم نه بیشتر. بعد میون رقص بچه ها دیدم در وا شد یه دختره همراه یه پسر اومدند داخل شروع کردند رقصیدن! :) همسایه تهرانی ویلای کناری بودند. مثل اینکه محبوبه از پنجره رو به دختره می رقصه اونم شروع می کنه تو کوچه رقصیدن بعد بهش میگه بیا اونام میان. دوس پسرش معذب بود. 5 دقیقه رقصیدند رفتند. انقدر خندیدیم که این دیگه چه سمی بود. یعنی بچه هامون رسما دیوونه اند. بعد سیاوش چون زیاد مشروب خورده بود حالش به هم خورد. 2 تا از بچه ها بردنش درمونگاه. بعد منو محبوبه و مهسا اومدیم ایوون سیگار بکشیم که گفتم یه بهانه جور کنیم ما هم بریم بهشون سر بزنیم. اونام گفتند ما پتو و ملافه واسه خوابیدن نیاوردیم که راست هم می گفتند. رفتیم خونشون وسایل رو گرفتیم بعد رفتیم درمونگاه در حالی که سیاوش سرم زده بود عکس یادگاری گرفتیم. فرداش رفتیم سالن کشتی که پشت همین خونه دوستمون بود. در رو بستیم آهنگ گذاشتیم دو تا تیم شدیم و فوتبال بازی کردیم. با توپ والیبال رو تشک :) یعنی زن ها قشنگ معلومه لگد به کون گربه هم نزدند. چقدر فوتبال بازی کردنشون مضحک و خنده داره.:) واقعا 24 ساعت دیوانه واری رو گذروندیم که تازه سانسور کردم و همشو نتونستم بگم. مافیا هم اون شب طبق معمول بازی کردیم.خرداد نوبت منه + شنبه هفتم بهمن ۱۴۰۲| 0:24|| | ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 20:31

میشه گاهی هم برای دوست داشتن یه آدم فقط به وجه خاطرانگیز بودن کارهایی که کرده بسنده کرد. نسل اول فیلم های بهرام بیضایی که بهترین هاش هم بودند با پروانه معصومی بود. قبل از سوسن تسلیمی و مژده شمسایی.برای کلاه از سر برداشتن در خداحافظی با او همین بس که به هر 5 فیلمی که قبل از انقلاب بازی کرد نگاه کنید. اون همیشه عاطفه ی رگباره. زنی که هر چه سعی کرد منفور نشد! + جمعه دهم آذر ۱۴۰۲| 22:58|| | ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 16:21

امروز متوجه شدم ماشینمو با کلید یا هر چیز دیگه ای خط کشیدند. خیلی هم ناجور. اینم از بخت بلند ماست ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 16:21

آقای مهرجوئی، ما از شما ممنونیم. به خاطر شاهکار "گاو" که اولین فیلم موج نوی روشنفکرانه که فروخت و مخاطب عام رو به سینما کشوند. ما از شما ممنونیم به خاطر اینکه سیاست و غارت و ظلم رو با قلم رفیق دیرینه ات ساعدی به تصویر کشیدی. به خاطر ساختن انتظامی که خوب شد نبود و ندیدما از شما ممنونیم. به خاطر دایره مینا و آقای هالو، پستچی و درخت گلابی. به خاطر اجاره نشین ها که در التهاب جنگ تنها کسی بودی که فکر خنداندن مردم داغدار را لازم دیدی.از شما ممنونیم، به خاطر بانو و سارا، پری و لیلا. آخ لیلا... لیلا... لیلا...ما از شما ممنونیم، به خاطر مهمان مامان که هر موقع سال پخش بشه برای همه ی خانواده های ایرانی تازگی داره. گوشت و روغن و پیاز و برنج و تکاپوی همسایه ها برای ضیافت مهمانی که اصالت شرم و حیای ایرانی رو در خودش داره. سفره ای که خالی نباشهاز شما به خاطر اینهمه عشق و ارادت و وفاداری به ادبیات که اکثر فیلمنامه های اقتباسی رو انتخاب کردی. به خاطر جهان هولوگرافیک. به خاطر هامون که شد یه فیلم کالت و شکیبایی رو به عرش رسوند.خانوم محمدی فر از شما نیز ممنونیم. به خاطر همه ی ترانه های اعجاب انگیز فیلم سنتوری که نوشتید و به حنجره چاوشی نشست و در حافظه تاریخی مخاطب ایرانی ابدی و ماندگار شد. به خاطر فیلمنامه هایی که با مهر در این سال‌ها برایش نوشتید.ما از شما ممنونیم آقای مهرجوئی که تاریخ سینما را ثبت کردید. آنقدر بی هیاهو و غنی بودید که هیچگاه مقابل دوربین زنده در هیچ برنامه ای حاضر نشدید.یاد هر تصویر از فیلم هایش چنگ به دل می اندازد. یاد مظلومانه کشته شدنش در پیرانه سر، یاد تقلایش برای نجات و یاد همسر وفادارش تا پای جان دادن*دیالوگی از فیلم گاو + دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۲| 23:58|| | ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 20:10

خیلی وقته که این آهنگ رو توی گوشیم دارم تا روش ویس ضبط کنم اینجا بذارم اما متن دلخواهم رو پیدا نکردم و حوصلش نیست. پس چه بهتر که بشنوید.

Mp3

+ چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۲| 21:37|| |

... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 27 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 8:07

آهنگ سلام لیلا فروهر رو از یه سایتی گوش میدادم که توش انیمیشن مرد کاغذی هم داشت پخش می‌شد و فکر کردم چه به هم میان و بهتره موزیک و ویدئو رو ادغام کنم. اولش خواستم برای یکی از شما بفرستم که خیلی وقته خبری ازتون نیست ولی اینجا میذارم و تقدیم به همه.Mp4 + جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۴۰۲| 21:54|| | ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 32 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 15:31

در آینه تصویرت اگر تیره و تار استدر خویش نظر کن که پر از گرد و غبار استراهی بگشاییم اگر در پی نوریمیک خانه بی روزنه را نور چه کار است؟دل را بتکانیم و بر آن عطر بپاشیمهر کنج دلی خوب ترین جای قرار استیک چند اگر گریه سپس خنده بر آریمخورشید امیری ست که بر ابر سوار استفرصت گذران است و دمی منتظرت نیستاو می رود و می رود و مثل قطار استلب را به لبش دوز و در آغوش کش او راساحل به تماشا شد و عمری به کنار استهرگاه کسی دل به دل عشق سپردهحالش متحول شد و آنگاه بهار استمحمد فرخ طلب + دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۱| 21:53|| | ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 20:02

برفنه به کفش های کتانی تو می آیدنه به رنگ موهای من.فصل را پسبیا عوض کنیمبا یک پرده ی نقره ایکه روی آنتصویری از بهار باشداز پنجره، پشت­ بام همسایه پیداست­. پیداست که خیسِ خیس است­. پیداست که بارانی بی ­وقفه چند ساعت باریده­ است­. آنتن­ ها، کولرها و دودکش ­ها، سایه ­شان روی خیسی پیداست­. پیداست که دستی ناپیدا، تکّه های ریز و درشت نان و خرده ­های خمیر را روی پشت­ بام پاشیده است که لابد زیر باران نرم شوند­. حالا این کلاغ بازیگوش با بال­ های سیاهِ خیس، بی­ خیال لابه­ لای آنها می­ جهد و چند در میان، نوکی به یکی می­ زند­. گاهی هم با منقار، تکّه ­ای از جایی برمی­ دارد و با شیطنت، به جایی دیگر پرت ­می­ کند­. جهیدن ­های کلاغ و بازیگوشی­ هایش، نمی­ دانم چرا یاد «جلسومینا» و سربه هوایی­ هایش می­ اندازدم. همان دخترک ساده­ لوح و به­ ظاهر خُل­ وضعی که بارها در "جادّه" دیده­ امش و این­همه دوستش دارم­ و اصلاً به­ خاطر حضور دلنشین ا­و در کنار «زامپانو» ست که آن غول بیابانیِ بی شاخ و دُم برایم معنا می­ شود­. آن­قدر قابل­ فهم می­ شود که دست ­آخر، مِهر او را هم به ­دل ­می­گیرم­.مرزهای نازک­ تر از مو را که از همنشینی چیزهای متناقض و متفاوت در کنار هم، به­ طور طبیعی ساخته ­می ­شوند، خیلی دوست دارم­. آن خط­ های باریک و حتی ناپیدایی را که برای دیدن­شان، هیچ ذرّه ­بین و عینکی کافی ­نیست­. خط­ هایی که اگر تمام نگاهت را بر آنها بدوزی و همه­ ی هوش و حواسّت را هم روی­شان بگذاری، تا می ­آیی نفسی بکشی و مژه­­ برهم ­بزنی، می ­بینی از­دست­ رفته­ اند و تو افتاده ­ای این طرف یا آن طرف خط­. مرز میان «سختی و زمختیِ» زامپانو و «سستی و ضعیفیِ» جلسومینا، و مرز میان «شکستن» و «شکسته­ شدن» در زامپانو، از همان خط­ های ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 20:02

سر کیفی که توش مدارکه دو تا برادر دعوا می کنند و کیف پاره میشه و از توش کیک و نوشابه می ریزه بیرون و یه طنز تلخی شکل می گیره که اینا رو می خوره یا می فروشه و لیلا که کیک و نوشابه ها رو جمع می کنه میذاره تو کیف و میگه بیا خواهر بمیره الهیبغض می کنمفرهاد اصلانی که زنش تازه زایمان کرده و تخم مرغ و سوسیس از خونه پدر مادرش یواشکی میذاره توی جیبش و از توی کیف زنش گوشت در میارن و لیلا به پدرش تشر میزنه که اون بچه شیر میده باباقلبم به درد میادبرادر کوچیکه که پاسپورتش رو میده تا داداشش فرار کنه و با گریه میگه واسه ما که خیری نداشت. اگه تونستی پول بفرست اگرم نتونستی نه برگرد نه خیلی زنگ بزن. هر وقت هم زنگ زدی بگو حالت خیلی خوبه تو خوشبختی غرقی، کار خوب داری، پول خوب درمیاری. خیال آدمو از خودت یه نفرم راحت کنی مردونگی کردیاشک امان نمیدهبرادران لیلا کمی منو یاد فیلم های کن لوچ میندازه. انسانی، تلاش، رنج، امید برای ذره ای بهبود شرایط زندگی و بدتر شدن. نتیجه ی عکس. از بزرگترین درد جامعه که بیکاری جوانهاست که طبیعتا پیامدش بالا رفتن سن بدون ازدواج و تشکیل خانواده تا عدم پذیرش مسئولیت از جانب پدر و تربیت غلط فرزندان و حمله به نظام سرمایه داری و سیستم ارباب رعیتی که نسل به نسل منتقل شده و کثافتی به نام خان و بزرگ خاندان و اسپرم برتر و ریا و پول مفت خوردن و یه تشکیلات دون کورلئونه ای چشم و همچشمیمنتظر تلنگری بودم تا بعد مدت ها ببارم. وقتش بود. چه دلیلی باشکوه تر از سینما برای سبک شدن؟ + چهارشنبه دوم فروردین ۱۴۰۲| 1:39|| | ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 20:02

زندگی فی‌البداههنمایشی بی تمرینتنی بی پُروسری بی تأملاز نقشی که بازی می‌کنم ناآگاه‌امفقط می‌دانم که از آن خودم‌ست، غیر قابل تعویضموضوع نمایش‌نامه رادرست روی صحنه باید حدس بزنمبرای افتخار زندگی هنوز آماده نیستمسرعت جریانی را که بر من وارد می‌شود به سختی تاب می‌آورمبدیهه می‌سازم، با آن که از بدیهه‌سازی بدم می‌آیدبر ناآگاهی‌ام هر گام سکندری می‌خورمرفتارم بوی شهرستانی‌بودن می‌دهدغریزه‌هایم نشان از تازه‌کاری'>کاری دارندترس صحنه، علتی است برای تحقیرشدنمبه گمانم موجبات تخفیف، ظالمانه استواژگان و حرکات غیر قابل پس‌گرفتنستارگان، تا آخر شمرده نشده‌اندشخصیتم مثل پالتویی است که در حال دویدن دکمه‌هایش را می‌بندماین هم نتایج تأسف‌بار این شتاب‌زدگی استکاش دست کم، بشود چهارشنبه‌ای را از پیش تمرین کردپنج‌شنبه‌ای را تکرار کرداما وای، دیگر، جمعه با نمایش‌نامه‌ای که نمی‌شناسمش از راه می‌رسدمی‌پرسم آیا این کار درستی است(صدایم گرفته استچون حتی نگذاشتند پشت پرده، سینه‌ام را صاف کنم)گمراه‌کننده است که فکری کنی این امتحانی سرسریدر اتافی موقتی است، نهمیان دکورها ایستاده‌ام و می‌بینم چه استوارنددقت همه‌ی آکساسوارها مرا متعجب می‌سازدصحنه‌ای گردان، دیری‌ست که می‌گرددحتی دورترین سحابی‌ها روشن شده استآه، شکی ندارم که این نخستین شب نمایش استو هر کاری که می‌کنمبرای همیشه به کاری که کرده‌ام بدل می‌شودشیمبورسکای عزیز + چهارشنبه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۱| 22:53|| | ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند...ادامه مطلب
ما را در سایت ... و خدایی که هیچ وقت در امور عاشقانه دخالت نمی کند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : notti-bianche بازدید : 70 تاريخ : جمعه 12 اسفند 1401 ساعت: 13:33